سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 84 آذر 28 :: 1:48 صبح ::  نویسنده : Free Pen !

  دکتر احمدی‌نژاد: نهضت فلسطین نهضت یک گروه در یک محدوده جغرافیایی خاص نیست بلکه نهضتی است که به نمایندگی از امت اسلام، سرنوشت آینده اسلام را مشخص می‌کند.

 

 

برابر تکلیف دینی همه موظفیم در خدمت فلسطین باشیم

 

آقای «خالد مشعل» رهبر حماس با دکتر احمدی‌نژاد رییس‌جمهوری اسلامی ایران دیدار و گفت‌و‌گو کرد.

دکتر احمدی‌نژاد در این دیدار با بیان اینکه مساله فلسطین مساله همه امت اسلام است، تصریح کرد: همه موظفیم برابر تکلیف دینی و الهی در خدمت نهضت فلسطین باشیم. دکتر احمدی‌نژاد اظهار داشت: نهضت فلسطین نهضت یک گروه در یک محدوده جغرافیایی خاص نیست بلکه نهضتی است به نمایندگی از امت اسلام که سرنوشت آینده اسلام را مشخص می‌کند و حساسیت دشمنان اسلام نسبت به فلسطین نیز از همین مساله نشات می‌گیرد. رییس‌جمهوری با بیان اینکه پافشاری رمز پیروزی است، آرمان اصلی دنیای اسلام را آزادی کل سرزمین فلسطین، بازگشت آوارگان و تشکیل حکومت مردمی در فلسطین دانست. دکتر احمدی‌نژاد با تاکید بر حفظ عزت اسلام، اظهار داشت: اصل پیروزی از جانب خداست و توکل به خدا و حفظ اخلاص رمز پیروزی بر دشمنان است. رییس‌جمهوری در ادامه ضمن تاکید بر حفظ وحدت، خواستار تلاش تمام گروه‌های مقاومت در جهت انسجام و وحدت و نیز خدمتگزاری به مردم شد.

خالد مشعل نیز در این دیدار با بیان این که ملت فلسطین، حماس و دنیای اسلام به مواضع جمهوری اسلامی ایران علیه اسراییل غاصب چه در عرصه داخلی و چه بین‌المللی افتخار می‌کنند، از تلاش‌های ایران در راستای خدمت به ملل مسلمان و جهان اسلام تقدیر کرد. رهبر حماس با اشاره به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی حماس و نیز تشریح اوضاع داخلی فلسطین استمرار نهضت مقاومت در برابر زورگویی‌های رژیم غاصب را موجب پیروزی و نیز عقب‌نشینی اسراییل و باز پس‌گیری بخش‌هایی از سرزمین اشغالی دانست. وی به سیاست‌های ناموفق آمریکا در قبال مسائل منطقه‌ای و بحران عراق اشاره کرد و گفت: امروز موجی از اعتراض و ناخرسندی نسبت به خط مشی آمریکا در منطقه، آسیا و اروپا به وجود آمده است. خالد مشعل با بیان این که حماس پایبند به حقوق حقه ملت فلسطین و بازپس‌گیری تمام سرزمین خود از جمله قدس شریف است، گفت: ما مشروعیت اسراییل را نمی‌پذیریم و پایبند به راه حل مقاومت برای پایان اشغالگری و بازگشت آوارگان هستیم. وی همچنین از مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال مساله فلسطین و بیان عدم مشروعیت رژیم اسراییل قدردانی کرد و خواستار حمایت بیش از پیش ایران از نهضت مقاومت شد.


موضوع مطلب :


یکشنبه 84 آذر 27 :: 6:52 صبح ::  نویسنده : Free Pen !

بعد از شهدا چه کردیم.... اه بابا بسه چقدر این جمله تکراری؟؟

 

باشه ولی بذار بگم بعد از شهدا جدی جدی چه کردیم...

خلاصش که می شه گند زدیم ولی حالا...

بعد از شهدا اینقدر تو سر و کله هم کوبیدیم که چرا وقتی این بحث رو کردم نگفتی به به و چه جالب و اومدی اعتراض کردی .

بعد از شهدا همه به قدرت جل جلاله شدیم سیاستمدار و متبحر امور سیاسی. سر همه چی هم اختلاف پیدا کردیم الا یه چیز که همه باهاش موافقیم اونم خراب کردن مسائل؟!

بعد از شهدا سر به دو کوهه و چزابه و مناطق جنگی هم میزنیم ها اما : برای تفریح .... چون وقتی برگشتیم اینقدر از این مناطق انرژی و نیرو میگیریم که محکمتر میزنیم تو سر وکله هم.

بعد از شهدا اینقدر از بچه ها و خونواده هاشون حمایت کردیم که سر این موندیم خونشونو از طلا بسازیم یا نقره.

اینقدر از شهدا و هدفشون و عرفانشون چیز بلدیم که اگه یکی ازمون بپرسه هیچی جوابش نمیدیم چون خیلی میدونیم و دیگه قاطی کردیم.

بعد از شهدا اینقدر با معرفتی کردیم که اگه یکی بگه دلم میخواد تو یه بیابون برم و نوارهای آهنگران یا کویتی پور رو گوش بدم و کلی با شهدا درد دل کنم یا میگیم طرف دیوونه است یا میگیم ریا داره . اما خودمون !!! ما دیگه مقاممون از شهادت بالاتره. هنوز فرشته ها موندن!؟ خدا چه عاقبتی قراره نصیبمون کنه از بس پاک و مطهریم.

بعد از شهدا نشستیم و هیأت گرفتیم که آقا جون ظهور کن دیگه ما خسته شدیم. از اینهمه سختی ظهور کن کارا رو جور کن قربونت بریم ... حتی طلب ظهور هم مصلحتی شده ... امت آخر الزمانیم اصلا هم پررو نیستیم. یه شب واسه امام زمان گریه کنیم دیگه مطمئن میشیم از یاران آقا حساب میشیم ... میگم عجیبه ها آقا اینهمه یار داره چرا هنوز ظهور نکرده... همونجور که شهدا واسه دلتنگیها و دلشکستنها و غربت امام زمان گریه میکردن که چرا تنهاش گذاشتیم ما هم واسه خودمون گریه میکنیم که چرا امام زمان تنهامون گذاشته....

بعد از اونا فقط بلد بودیم واسشون دو بیت شعر بی در وپیکر بگیم یا یه وبلاگ و سایت بزنیم تا بتونیم بگیم شهدا ما به یادتون هستیم.!

بعد از شهدا به هر چی رسیدیم عاشقش شدیم ... برامون غیر قابل تصوره یه روزی هم تو این کشور جبهه ایی بود نماز شب خونهایی بودن شهدایی بودن که از همه چیز گذشتن. از همه چیز... از عشقشون، از زن و بچه هاشون ،از کار و خونه و خونواده هاشون، از همه چیز. بخاطر یه عشقی که اونا رو آواره بیابونها کرد. عشقی که هر جا میرفتن جلوشون بود چشماشونو هم میبستن اونو میدیدن.

کجاست اون حال و هوایی که میگن تو جبهه بود؟ کجاست اون پاکی و معنویتی که فقط خاطره هاش مونده ؟ کجاست اون ایثار و فداکاری ؟ کجاست اون زمزمه های شبانه ؟ کجاست اون گدایی حقیقی در حسین بن علی.......

به من و تو سپردن اینها رو و من و تو هم به دست فراموشی سپردیم.

رفتند چه عجله ایی هم برای رفتن داشتن. چه اصراری برای پرکشیدن داشتن. به اندازه اصرار من و تو برای زنده موندن اونم نه هر زندگی بلکه یه زندگی مرفه آخه باید زنده بمونیم که چی؟؟ که بازم بعد از شهدا گل بکاریم.

حالا بازم بگو من خیلی مردم.... از حالا هم بگم این حرفا رو با خودم بودم اصلا نتیجه تخیلات من بود وگرنه ما کجا و این حرفا کجا ! نیم ساعت تو یه خیابون قدم بزنی هزارتا همت و چمران میبینی.؟! هممون گلیم و پاک ....!!!

 

اما یادمون نره  هستند افرادی که هنوز منتظر شهادتند و با هر سرفه ای جیگر شون می سوزه و هیشکی هم به فکرشون نیست....آره شیمیایی ها رو می گم....کسایی که اگر خدا تا حالا به این شهر پر از آقایون و خانمای خوشگل عذاب نازل نکرده یکی از دلایلش اونان.....

 

یا علی مدد

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 84 آذر 27 :: 6:49 صبح ::  نویسنده : Free Pen !

باسمه تعالی

نقل از وبلاگ مسیحا

تقدیم به همه عاطفیها و مهربونا و با احساسای دنیا که با دیدن نفله شدن یه سوسک دل مهربونشون به لرزه میفته و سه روز عزای عمومی اعلام میکنن !

تقدیم به همه مومنایی که اینقدر به دین اهمیت میدن که وقتی وضو میگیرن اینقدر با وسواس این کار رو میکنن که بغل دستیشونو با همین آب وضوشون غسل میدن!

تقدیم به مسلمونایی که هنوز سر حکم شرعی خون روی لباس نمازگزار و طهارت و این چیزا به تفاهم نرسیدن ولی عین خیالشون نیست که روزانه چقدر خون داره از مسلمونا میره و ....

تقدیم به همه اونایی که ادعای دینداری میکنن .

تقدیم به اونایی که حرف از جبهه و شهید میزنن.

تقدیم به من و تویی که روزی هزار ساعت چت میکنیم و وبلاگ مینویسیم و سایت طراحی می کنیم و فکر میکنیم دیگه بسه بابا! چقدر حق شهدا رو ادا کنیم ؟

تقدیم به همه آینده سازان مملکت که این روزا واسه حفظ همین مملکت میرن تو خیابونا و حق شهید رو ادا میکنن...

تقدیم به خوشگل خانما و خوشگل آقایونی که دیگه نمیتونی تشخیص بدی کی خانمه و کی آقاست ، فقط میدونی این هر چی هست یه موجود زنده است ...!

تقدیم به هر کی از اینکه اسمش اکبر و اصغر و علی هست عارش میشه و یهویی میشه کامران و پژمان و خب میفته دنبال آناهیتا و سوسولیتا .

خون یه عالمه شهید رو تقدیم میکنم . شهدایی که نمیدونیم وقتی شهید شدن تشنه بودن یا نه؟ چند روز نخوابیده بودن ؟ بچه شیرخوارشونو دیده بودن یا نه ؟ و ....

خون همت و باکری و چمران و جهان آرا.......

غربت هزاران شهید گمنام رو تقدیم میکنم . مردونگی هزاران نوجوون که سنشون از من و تو کمتر بود ولی اونا باعث امن و آسایش فعلی من و تو شدن.

اشک مادرایی که شب و روز زحمت کشیدن بچه بزرگ کردن و آخرش همین عزیز دلشونو دو دستی تقدیم راحتی ماها کردن...

کمر پدرایی که با دیدن جسد عزیزاشون شکست در یک لحظه محاسنشون سفید شد ... میدونید اشک مرد چقدر سخته؟؟؟؟ بخصوص اگه تو سکوت گریه کنه و نخواد جلوی کسی بشکنه.

آره دیگه تکراری شده هی شهید و پلاک و چفیه و خاطره شهید و ... بخوایم هنر کنیم یا چادرها رو محکم میگیریم یا آقایون هم چفیه میندازن و یقه رو تا آخر میبندن و چه با اطمینان اسم بسیجی هم به خودشون میدن .

اصلا به چهره ها دقت کنید میفهمید کی چیکاره است عکس یه شهید رو برو ببین معصومیت و پاکی موج میزنه و چهره منور جوونهای با ایمان ما که از بسیجی چفیه و انگشتر عقیق بزرگ و یا الله یا الله رو فقط یاد گرفتن ... اما عمل چی؟؟؟ با کرام الکاتبین.

 




موضوع مطلب :


جمعه 84 آذر 25 :: 7:29 صبح ::  نویسنده : Free Pen !

۞ ۞ ۞  گنجشک خدا  ۞ ۞ ۞

 

۞ و گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشت.

۞ به ادب روی سوی خدا کرد.

۞ خدا روی برگرداند از او.

۞ گنجشک متحیر ماند، گفت:

۞ « آیا نمی شناسی ام! منم گنجشک کوچک تو. »

۞ خدا هیچ نگفت.

۞ غمی در سینه ی گنجشک نشست، گفت:

۞ « شادی ام همه به نیم نگاهی از توست ،

۞ چگونه است که از من رو بر می گردانی؟ »

۞ و خدا به سخن درآمد:

۞ « من نیز محتاج نیم ارزنی از تو بودم؛ اما تو

۞ آن را از من دریغ کردی .»

۞ گنجشک در شگفت ماند، گفت:

۞ « بار خدایا! حکومت دنیا همه به دست

۞ توست، کی محتاج چون منی بوده ای؟ »

۞ خدا گفت : « به یاد داری روزی را که

۞ گنجشک گرسنه ای چشم به دانه های

۞ ارزن تو دوخته بود؟ اگر از اندوخته ی خود

۞ اطعامش می کردی، او را با من می یافتی،

۞ همچنان که همیشه و هر کجا با توام و هر

۞ که در نظر اندازد، مرا نظاره کرده است. »

۞ گنجشک سر به زیر انداخت.  دانه های

۞ اشکش، باران توبه در عرش فرود آورد...




موضوع مطلب :


سه شنبه 84 آذر 22 :: 6:4 صبح ::  نویسنده : Free Pen !

بسم رب الشهداء و الصدیقین

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه

  هم سوخته جان ما هم سوخته پروانه

سزار ، امپراطور سرزمین های آبی به دیار حق شتافت تا جسم خسته اش از رنج های شیمیایی بودنش راحت شود

چه عاشقانه و مظلومانه عروج کرد

 




موضوع مطلب :



فقط حیدر امیرالمومنین است
درباره وبلاگ

بنده ی از بندگان خدا
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 132181